فرزند هنر باش نه فرزند پدر که هنر زنده کند نام پدر

درباره

در نقاشی:
نقاشها بيشتر با رنگ-روغن کار مي کنن چون بيشتر از سايه-روشن در کارهاشون استفاده مي کنن، کنترلش روي بوم نقاشي هم امکان پذير است، دير خشک مي شه، دوام فام (شدت رنگ) صدها ساله، ارزونه و در دسترس.
من خودم تا حالا از رنگ-روغن براي طراحي و نقاشي استفاده نکرده ام بنابراين چيز زيادي از نقاشي نميدونم ولي در مورد استفاده کارگاهي هر چي بدونم و يادم بياد همين جلسه 0010 همه رو ميگم. فقط ميدونم که رنگ روغن رو با روغن کرچک رقيق مي کنن که خيلي هم بد بوست. ديگه اين که رنگ روغن هم مثل هر چيز ديگه از نوع غربی داره تا چيني. من هم طرفدار خريد جنسهاي درجه يک هستم. ترجيح ميدم فقط با يک رنگ خوب کار کنم تا اونکه دوازده رنگ مزخرف داشته باشم. ديگه اینکه رنگ-روغن مثل گواش و آبرنگ نيست که از گذاشتن رنگ تيره روي سطح روشن شروع شه بلکه اول رنگهاي تيره رو (اغلب اين طوريه: به ويژه براي پرتره، منظره و ...) ميذارن روي بوم. بوم يک قاب چوبيه ساده ست که پارچه متقال روش کشيدن و از پشت منگنه کردن.
اينها که گفتم درباره رنگهاي روغني بود که در نقاشي استفاده ميشن.

در کار ما:
منظور از رنگهاي روغني در این جا همین رنگهایی است که در بازار در قوطي هاي فلزي ميفروشن (غیر از پلاستیک).
رنگهاي روغني پوشانندگي بسيار زيادي دارن، در مقابل آب و بخار آب و رطوبت مقاومند، تغييرات رنگشون در محيط آزاد تقريبا ناچيزه، چسبندگي بسيار بالايي دارن و به همين دليل روي انواع سطوح به خوبي مي نشينن، پس در صنعت خيلي کاربرد دارند و به ويژه براي حفاظت سطوح فلزي استفاده ميشن. ضدزنگها هم در واقع يک نوع رنگ روغنند که خودشان خانواده مفصلي هستن که از سوات ما خارجه! به يکي گفتن آقا چند کلاس سواد داري؟ گفت به همت مولا بي سواتتيم! انگار بيسوادي خوبه و خيلي تاکيد شده!!
کمک: يک شيميدان يا شيميخوان پيدا نمي شه به ما جماعت هنري کمک فني ياد بده!؟
رنگهاي روغني در ايران عزيز خودمون هم با کيفيتهاي مناسبي توليد ميشن. البته در ايران عزيز خودمون رنگهاي تخصصي و صنعتي کمتر توليد ميشه. من هم توصيه نمي کنم که بريد سراغ توليد چنين رنگهايي!
رنگهاي روعنی هم با هم ترکيب ميشن ولي اعصاب آدم رو خرد ميکنن. دو تا مارک مختلف با هم سخت ترکيب ميشن و دائم آدم بايد رنگها رو هم بزنه. رنگ روغن موقع ترکيب شدن رگه ميده چون چسبندگي بالايي بين مولکولهاش هست. اگر رنگ روغنهاي درجه 2 و 3 رو بعد از ترکيب 4-3 ساعت بذارين کنار، خواهيد ديد که رگه ها پيدا ميشن چون جرم-حجمي اونها با هم يه ذره فرق ميکنه. به طور کلی رنگهاي روغني جرم-حجمي کمتري از رنگهاي پلاستيک دارند.
سعي کنين از رنگهاي يک کارخانه استفاده کنين و تاريخ توليدشون هم حدودن در يک سال باشه. البته بايد اعتراف کنم که معمولا همه ي رنگهاي يک کارخانه رنگهاي خوبي نيستند. فکر ميکنم ديگه ميدونين رنگ خوب چيه (خوب حل بشه، خوب ترکيب بشه، دوامش زياد باشه (در فضاي آزاد افت فام رنگي نداشته باشه)، در حالت خشم هم درخشان باشه، چسبندگیش خوب باشه و ...) تجربه کار کردن با رنگهای کارخونه های گوناگون میخاد.
حلال يا رقيق کننده رنگهاي روغني، مواد نفتي است که هر چقدر حلال فرارتر باشه سريعتر حل ميشه و سريعتر هم خشک ميشه. رنگهاي روغني اگر روي لباس بريزن واويلاست و به اين راحتي پاک نمي شن. پس هميشه موقع کار با رنگ روغني لباس کار بپوشين.
حلالهاي مرسوم در بازار ایران از ضعيف تا قوي: روغن کرچک، گازوييل، نفت، تينر روغني، بنزين، تينر 000/10، تينر 000/14، استن. در مورد حلالها نکته مهم اينه که از حلالي استفاده کنين که کيفيت رنگ رو کم نکنه و توناليته رنگ رو دستکاري نکنه. مثلا گازوييل عادت داره رنگ رو تيره قهوه اي بکنه و بنزين رنگ رو مات ميکنه (تجربه رو حال کردين خداييش!) در مورد حلالها يک نکته ديگه هم به ذهنم اومد: مواظب دستها و چشمهاتون باشين.
رنگهاي روغني بعد از خشک شدن هم دوباره با همون حلال اول حل ميشن ولي از روي سطوح بافت دار (مثل پارچه!) خيلي سخت پاک ميشن.
يک نکته مهم: وقتي رنگ ترکيبي درست ميکنين خسيس بازي در نيارين. زياد درست کنين و بريزين تو قوطي هاي خالي که قبلا آماده کردين.درست کردن مجدد يک رنگ دهن آدم رو سرويس ميکنه. اين نکته در مورد رنگها پلاستيک هم صادقه.

* * * * * * * *
نکته متفرقه 1:
مهمترين چيزي که اين وبلاگ و من ميخايم بگيم اينه که خودتون با دست خودتون تجربه کنين. هر وقت هم تجربه هاي جديدي به دست آوردين ما رو هم خبر کنين.
خانم مهسا در مورد اصول طراحي غرفه خواسته بودن که بايد بگم من خيلي از اصول چيزي نميدونم. کار ساده تر از آن چيزي است که فکر ميکنيم فقط بايد موقع کار قرتي بازي رو بذاريم کنار و خودمون رو جاي کارگر بذاريم (و چون طراحي بلديم کارها درست انجام ميشه، نگران نباشين). ماريو بوتا (معمار سرشناس سوییسی معاصر) ۲ سال پیش وقتي اومده بود ايران يک سفر رفته بود اصفهان. اونجا دانشجوها بهش گير داده بودن که ما چه کنيم که کارمون خوب بشه و از اين حرفا. اون هم گفته بود سه چيز هست که شما کمتر انجام ميدين: اول کار، دوم کار، سوم کار!
در فرهنگ يک آدم اروپايي (غربي)، کار نهادينه شده. يعني رفته تو دل طرف. البته من هنوز نمي دونم که غرب چيز خوبي باشه ولي ميدونم که در مورد اون چيزهايي که خودشون به ما ياد دادن (علوم و فنون جديد) به طور طبيعي خيلي از ما جلوترند. ميدونين چرا؟ فکر مي کنم واسه اينکه اون وقتي که شاه ما داشت توي شمس العماره سرسره بازي ميکرد کارگرهاي نيويورکي داشتن 45 متر زير زمين با دست مترو درست ميکردن. ديگه خودتون تا تهش برين.

* * * * * * * *
نکته متفرقه 2 (معرفی سایت):
وبلاگ يک دختر خانم ايراني توي آمريکا (اگه اشتباه نکنم) رو ديدم که شما هم نگاه کنين جالبه. Persiangirl.persianblog.ir
يک سايت هم ديدم مال مرکز اطلاعات تلفن شهري تهران (118). اگه اطلاعاتش کامل بشه سايت خوبي ميشه. حداقلش اينه که ما و اپراتورها از شر هم خلاص ميشيم!
www.iran118.com

* * * * * * * *
نکته متفرقه 3 ( ترافيک):
ترافيک تهران کاملا نشوندهنده اينه که ما ايرانيها و به طريق اولي (!) ما تهراني ها آدم هاي بي فرهنگي هستيم! خط کشي ها معلوم است ولي برخي هنوز هر جايي که راه باز باشد مي رانند!
دليل ديگرش هم اينه که ما ايرانيها آدمهاي مفتخوري شديم (شايد تقصير جناب مصدق باشه که نفت رو ملي کرد!) و بنابراين بيحوصله ايم. با عجله بسيار زياد و سرعت غيرمجاز و ... مي ريم خونه تلويزيون رو وشن ميکنيم کارتونهاي آبکي نگاه ميکنيم، مهران مديري و پيرپچالکي نگاه مي کنيم. اگه باکلاس تر باشيم سي.ان.ان و تي.وي.فايو و ... نگاه ميکنيم اگه بي کلاس باشيم وان.تو.تري ست و شو ترکي و هندي و از اين جور چيزها نگاه ميکنيم و سيگار ميکشيم و به آخوندها فحش ميديم که پس اين خانه هاي عفاف چي شد؟
خداييش اين هم شد فرهنگ؟ هنوز هم فکر ميکنين ما ايراني ها با فرهنگيم؟ کدوم يکي از شما تا به حال 10 تا تئاتر منظم رفته؟ کدوم یکی از ما سر وقت به قرارش میرسه؟ کدوم یکی از ما جرات میکنه به جنس مکملش (نگید مخالف) دوست میشه و نمی خواد ترتیبش رو بده؟ کدوم يکي از ما پدر-مادرش همديگر رو دوست دارن و به هم ابراز ميکنن؟ کدوميک از ما يواشکي ميره به ديگران کمک ميکنه؟ و و و و . هر وقت به اينها فکر مي کنم دلم ميگيره.

* * * * * * * *
نکته متفرقه ۴ ( نمايشگاه کتاب تهران):
اين نمايشگاه هم عجب چيزي بي ربطيه! من امروز نمايشگاه بودم. سالن 44 کتابهاي خارجي با دلار 350 تومني! ديگه فقط برا تفريح ميرم نمايشگاه. کتابهاي معماري هم که عين پارساله. انگار دانشگاههاي خارج (!) هم خوابشون برده. ديگه حوصله هيچ کتابي رو ندارم. پول يامفت مون رو بديم براي يک سري کاتالگ کارهاي معماران عزيز غربي! اين کتابها رو به نظر من بايد رايگان بدن بهمون. آلبومهاي عکس معماران بزرگ جهان! بابا ول کنين اين حرفها رو. عوضش همين پول رو بدين يک جوري باسوادتر شين. مثلا برين کلاس کاراته. زندگي يعني لذت بردن با عمق.

.....................................................................................................

گزارش تخلف
بعدی